استاد ابوالحسن ندوی در این مورد می‌گوید:
شاید این سؤال به ذهن خطور کند که چرا خداوند رمضان را ماه روزه قرار داده است؟ و چه مناسبتی بین ماه رمضان و روزه است؟ در پاسخ باید گفت که این امر شاید بدین خاطر باشد که ماه رمضان ماه نزول قرآن است.[1] نیز ماه ذکر، عبادت، تسبیح، تهلیل، تلاوت، تراویح و انفاق و نیکی‌ها است. روزه فریضه‌ای است که علاوه بر فواید جسمی و روحی و نتایج مادی و معنوی؛ فرد و جامعه‌ی انسانی را به صفات خداوند(ج) و عالم ملکوت نزدیک می‌سازد.

استاد ابوالحسن ندوی در این مورد می‌گوید:خداوند روزه را در ماه رمضان قرار داده و آن دو را قرین هم ساخته است و این خود پیوند دو ستاره‌ی درخشان و به‌هم رسیدن دو سعادت دنیوی و اخروی در حکمت تشریع روزه است. چرا که ماه رمضان، ماهی است که قرآن کریم در آن نازل شده است؛ پس ماه رمضان مطلع صبح صادق در شب تاریک انسانیت است. همان‌طوری که آغاز روزه گرفتن در هر روز مقارن است با طلوع صبح صادق. پس این ماه با توجه به سعادت و برکت و رحمتی که خداوند به آن اختصاص داده و با توجه به ارتباط روحی محکمی که بین آن و بین دل‌های سلیم وجود دارد، شایسته است که روزهایش روزه گرفته شوند و در شب‌هایش شب‌زنده‌داری شود.[2]

بنابراین بدون حکمت نبوده است که پیامبر اکرم(ص) در ماه رمضان شب را با تلاوت قرآن کریم و عبادت پروردگار خویش به روز می‌آورد و روز را نیز با روزه‌داری به مفهوم واقعی آن سپری می‌نمود و می‌فرمود:

«إذا دَخَلَ رَمَضانُ فُتِحَتْ أبْوابُ الْجَنَّةِ وِ أُغْلِقَتْ أبْوابُ جَهَنَّمَ وَ صُفِّدَتِ الشَّیاطین»[3]یعنی: «هر گاه ماه رمضان فرا رسد، درهای بهشت باز و درهای جهنم بسته گردند و شیاطین به زنجیر کشیده می‌شوند.»

پس خوشا به حال آنان که ماه مبارک رمضان را دریافته و با توبه‌ای خالصانه و بینشی عارفانه قلب و زبان و گوش و چشم و دیگر جوارح خود را در راه جلب محبت و رضای خدا به‌کار می‌گیرند و با روزه‌داری و شب‌زنده‌داری و اطعام مساکین، و با تهلیل و تسبیح و ذکر و تراویح و تلاوت قرآن در راه تصفیه‌ی درون و تزکیه‌ی نفس و متقی شدن گام برمی‌دارند و در نتیجه زمینه‌ی فلاح و رستگاری خود را فراهم می‌کنند.



ارجاعات
--------------------------------------------------------------------------------

[1]- «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» بقره/185

[2]- ابوالحسن ندوی، الأرکان الأربعة، ص‌212

[3]- امام نووی؛ ریاض الصالحین، ص‌712، متفق‌علیه از ابوهریره.